PDF نسخه کامل رمان کلاغ سفید در مرداب
نویسنده: بهار سلطانی
ژانر رمان : عاشقانه، خانوادگی، اجتماعی
تعداد صفحات : 3236
خلاصه رمان:
دلانا طی یک سفر، وارد بازی جدیدی از زندگیش میشه و برای فرار از خانواده متعصبش، به اون سفر ادامه میده و قصد میکنه در شهر جدید بمونه. اما هیچوقت فکرشو نمیکنه که سرنوشت قراره بازیهای زیادی رو سرش بباره …
قسمتی از داستان کلاغ سفید در مرداب :
هوای سرد و خشک اتاق، پاهای دلانا را خشک و بی رمق کرده بود. هر چه لباس داشت پوشیده و پتو دور خودش پیچیده بود اما گرمش نشده و تا صبح، دندانهایش روی هم لغزیده بود. صبح هوا گرگ و میش بود که از عمارت بیرون آمد. بعد از دقایقی ماشین ون شرکت، آنجا آمده و او را سوار کرد دلانا
حال مساعدی نداشت. دست و پایش سرد بود و فکر میکرد سرمای اتاق هنوز توی تنش است دستی روی پاهایش کشید و لبه پالتویش را به هم نزدیک کرد. اما تمام استخوانهای تنش زق میزد. همان لحظه پیامکی از گوشی اش آمد و آن را باز کرد. پیامک از طرف آذرفر بود کلی قربان صدقه دختر رفته و
به او تبریک گفته بود کارش را درست و تمیز انجام داده دلانا بدون اینکه زمان و مکان را تشخیص دهد، پیامک را بدون جواب گذاشته و سرش را به صندلی پشتی تکیه کرد. بدون اینکه بداند کی و چه وقت خوابش برده به عالمی دیگر رفت در عالم رویا خان بابا؛ همان میرغضب همیشگی شده و دست
رویش بلند کرده بود. باز دچار دیدن کابوس شده بود که با توقف ماشین، انگار از ارتفاعی بلند به زمین خورد! به خودش که آمد رسیده بودند بندر. خودش را کمی جمع و جور کرد و بزاق دهانش که گوشه لبش جمع شده بود را با پشت دست پاک کرد. لرز بدی توی تنش بود هم از سرما بود، هم از ترس …
#نسخه_الکترونیکی_کمک_در_کاهش_تولید_کاغذ_است. #اگر_مالک_یا_ناشر_فایل_هستید، با ثبت نام در سایت محصول را به سبدکاربری خود منتقل و درآمدفروش آن را دریافت نمایید.
تعداد مشاهده: 1520 مشاهده
فرمت محصول دانلودی:.pdf
فرمت فایل اصلی: PDF
تعداد صفحات: 3236
حجم محصول:10,957 کیلوبایت